به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه...

ساخت وبلاگ
این روزا خوب نمیگذره، نه که خوب نگذره، نه! این روزا خوب نیستم. هر صبح خودمو به زور از لجن زار غمو غصه بیرون میکشم، میشورم، خشک میکنم، میتکونم و با ظاهر تقریبا موجه می ایستم رو به روی کابوسام. نه اینکه ذاتاً ضعیف باشما، نه نبودم اما شدم، این دوره از زندگی هی مشت و لگد پروند، قویم نکرد، از پام در آور به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......ادامه مطلب
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 5:02

+دیگه نباید نوشت، دفترو که باز میکنم میدونم که نباید بنویسم. سیستمو که روشن میکنم میدونم که نباید تایپ کنم. باید شبا بغلشون کنم و بخوابم.

+تنهایی؟

-نه، تو هم هستی... [عجب!]

+قصه از نبودن شروع میشه...

-غصه از نبودن شروع میشه...

+ نوشته شده در  پنجشنبه یکم تیر ۱۳۹۶ساعت 18:25  توسط MaEdeH M  | 
به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 5:02

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 5:02

+واقعیت اینه که نمیشه از واقعیت فرار کرد. اما من برا خودم یه راه در رو دارم که باعث میشه تلخیِ واقعیتو برا خودم کمتر کنم...میدونیم چیه! [نمیدونم چرا الان باید این یادم بیاد. و حتی نمیدونم چی باعث میشه این ساعت از روز بخوام راجع به این قضیه صحبت کنم. فقط نشسته بودم یه گوشه و یهو این خاطره اومد تو ذه به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......ادامه مطلب
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 5:02

» نمایش این صفحه بدین معناست که نویسنده وبلاگ یک مطلب را بصورت رمزدار درج کرده است و برای مشاهده کامل مطلب نیازمند آن هستید که کلمه عبور مرتبط با این مطلب را دانسته و وارد کنید.

به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 29 تير 1396 ساعت: 5:02

من فکر میکردم تنهایی از من آدم قوی‌تری خواهد ساخت، فکر میکردم دردهایم روحم را صیقل می‌دهند و من را تقویت می‌کنند، فکر میکردم هر چیز را با تکیه به همین افکار میتوانم تحمل کنم.... اما حالا فهمیده ام تنهایی نه تنها مرا تقویت نکرده بلکه باعث ضعفم هم شده. و روحِ من چقدر محتاج بودنِ یک دوست است. 

+هم درد و هم درمان تویی! بله :)

+ نوشته شده در  پنجشنبه بیست و یکم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 10:41  توسط MaEdeH M  | 
به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 7 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 11:38

میتوانستم...

میتوانستم دخترک تنهایی باشم که تا به آخر راه را تنها قدم می زند،
اگر باران نمیزد
کاش #باران نمی زد!

+ نوشته شده در  سه شنبه بیست و ششم اردیبهشت ۱۳۹۶ساعت 21:25  توسط MaEdeH M  | 
به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 11:38

+من دلم میخواهد کمی به این زندگی احساس تعلق کنم، یک چیز باشد که پای بندم کند، یک چیز باشد که سر ذوقم بیاورد، یک چیز باشد که مرا وادار کند برایش بجنگم، پیش بروم، اشک بریزم، بترسم، بخندم و هیجان زده شوم... یک چیز که مرا برای ماندن حریص کند کمی. +گاهی این همه بی قیدی به زندگی مرا میترساند، اینکه برایم به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......ادامه مطلب
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 11:38

من آتش زیر خاکسترم، برای شعله ور شدن کسی باید پیوسته در من بدمد... +زندگی میتوانست زیباتر باشد اگر کمی دست از این تنبلی برمیداشتم، اگر زمان بیشتری را به معاشرت، کتاب خواندن، فیلم دیدن، رقصیدن، یاد گرفتن، خندیدن، حرف زدن، نوشتن، دوست داشتن و زندگی کردن اختصاص میدادم. تمام آن زمان هایی را که خوابیدم به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......ادامه مطلب
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 6 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 11:38

از یه جایی به بعد ترس هم قاطیش شد، مثل تماشای دریا تو یه شب سرد و تاریک، زیبا و ترسناک.

+ نوشته شده در  جمعه نوزدهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 14:36  توسط MaEdeH M  | 
به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه......
ما را در سایت به خاطر اینکه دو روز دیگه تولدشه... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zendegishayadhaminbashad بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 21 خرداد 1396 ساعت: 11:38